۱۳۹۲/۱۱/۱۵

دهه زجر ، سبد کالا و گشت نامحسوسی در سطح شهر و پرسیدن نظرات مردم

امروز یه گشت نامحسوس زدم در سطح شهر برای اطلاع از وضعیت و نظرات مردم در مورد سبد کالا نتیجه گیری من :

1-بسیاری از ملت ما مفت خور و گدا صفت و منفعت طلب هستند ، زیرا به چشم خود دیدم کسانی که نیاز مالی نداشتند ولی بخاطر یک کیلو مرغ آشغالی و چند کیلو برنج سمی در صف ایستاده بودند
2-حکومت از این روش دارد استفاده میکند که در فاز بعد یارانه را حذف کند و بگوید بجایش به شما سبد کالا داده ایم ، چرا این کار به نفع دولت است ؟ اول همه نمی روند این اجناس بنجل را در صف بیاستند و بگیرند و پول مازاد به جیب دولت می رود و دوم دولت میتواند انحصار واردات را به عهده بگیرد و اجناس اشغال را به مردم بدهد و سود بسیار ببرد.
3-خفت دادن مردم و در صف ایستادن آنها یکی از راههای بقای آخوند بوده است. این صفها غرور مردم را میشکند پس به نفع جمهوری اسلامی است
4-بسیاری از مردم که چشم امیدی به حسن کلید ساز داشتند نا امید شده و هراس خود را از گران شدن بنزین بعد از عید اعلام میداشتند.

در پایان همه گفتگو ها هم اکثرا فاتحه و خدابیامرزی به شاه فقید داده ؛ آنها که پیر بودند به اشتباه اقرار و به نیکی از آن دوران یاد میکردند و جوان ترها نیز دست کمی از آنها نداشتند. چون این ایام مصادف هست با دهه زجر و تبلیغات رژیم بر علیه شاه فقید این مساله مشهودتر به چشم می آمد.

۱ نظر:

پدر، می دانم که به کجا رفته ای/نادر ایرانی

  نوشته ای از نادر ایرانی برای درگذشت پدر جناب مهدی میرقادری  پدر ! می دانم به کجا رفته ای .. می دانم چه کسی تو را با خود برده است .. اما چه...