۱۳۹۲/۱۱/۰۸

بررسی سایت جدید بالاترین جدید از لحاظ تکنیکی

از سال 1386 عضو بالاترین بودم . این پروفایل قبلی من هست  که با نام کاربری mobareznastooh سالها در بالاترین بودم. بعد از بسته شدن پروفایلم و ساختن ایدی های متعدد دیگر فعالیت خود را در بالاترین ادامه دادم چون معتقد بودم یکی از جاهایی که به جای کار اتحادی میتوان کار اشتراکی انجام داد. میتوان رای داد و رای گرفت و از این رو سیستم ای دو طرفه است .

سایت جدید بالاترین من را بر آن داشت تا مقاله در باب این قالب جدید بنویسم.

دو سال پیش بود با دوستی در باب بالاترین صحبت میکردیم. دوستم دیزاینر سایت بود و همیشه این را میگفت مهم ترین علت برتری بالاترین نسبت به سایتهای مشابه 2 چیز است.
1- قالب سایت
2-اسم سایت که در ذهن ها می ماند.

قالب قبلی سایت یک قالب نمونه بود ، زیبا ، ساده ، سبک با رنگی که مخاطب را جذب و ترغیب به خواند مقاله ها و خبرهای بالاترین حتی در صفحه های دوم و سوم ، در قسمتهای لینکهای تازه و .... میکرد. قالب فعلی با رنگ سفید یخچالی نچسبش علاوه بر اذیت کردن چشم هارمونی سایت را نیز بهم زده است.

من نمیدانم چرا دوستان ایرانی هر وقت میخواهند تغییری در جایی به وجود آورند دلشان میخواهد ریشه را زده  و کلیه دستاوردهای قبلی را نابود کرده و همه چیز را از نو بسازند. حرکت بالاترین به مانند حرکت انقلاب 57 بود که همه دستاوردهای زمان شاه را از بین بردند که سیستمی جدیدی به وجود آورند و نتیجه اش را هم داریم میبنیم.

مثلا به یک سایت پر مخاطب مثل فیس بوک نگاه کنید . همیشه با  وجود تغییرات بسیار و البته تغییرات مثبت قالب اصلی فیس بوک حفظ شده است . رنگ آبی رنگ برای نوار بالا و نوع ساختار آن و نوع قرار گرفتن جای صندوق پیام ، آگاهی رسانی و دوستانی که شما را اضافه می کنند د تمام این سالها در فیس بوک یکسان بوده است. این یکی از رمزهای بقای این قبیل سایتها هست چون قالب را تغییر نمیدهند و فقط روی نکات تکنیکی سایت کار می کنند.

در قالب جدید موضوع داغ روز که یکی از جذابیت های بالاترین بوده با تغییر مکان از نوار سمت چپ به بالای سایت به طور کلی محو شده و به چشم نمی آید. موضوع داغی که یکی از انگیزه های کاربران برای رسیدن به امتیازهای بالا و زدن موضوع داغ بود الان حتی ارزش خواندن را هم پیدا نکرده است.

میزان بازدید و کلیک کردن روی لینکها بسیار پایین آمده و این  پیام را میدهد که افراد معمولی که فقط خوانندگان بالاترین بوده اند از این قالب راضی نیستند و آنها را جذب نکرده است.

رنگ بندی بهترین لینکهای روز و ... هم که همیشه زیر موضوع داغ روز بود بسیار بد و آنها هم به زود دیده میشوند.


بهر حال سایتی که من دیده ام سایتی است غریب و متفاوت از بالاترین که دوست داشتنی بود و آنقدر ارزشمند که اگر پروفایل های ما را میبست پس از چند روز قهر و سر  و صدا کردن دوباره به آن باز میگشتیم. امید است اگر تغییری قرار است انجام شود تغییر تکنیکی باشد نه اینکه کل ریشه را بزنیم و بخواهیم از نو بنایی را ایجاد کنیم

۱۳۹۲/۱۱/۰۴

اقدام شبهه بر انگیز ادمین فیس بوک من و تو در بستن پروفایل معترضین به حضور ابراهیم نبوی در برنامه سمت نو

ادمین فیس بوک من و تو در اقدامی شبهه بر انگیز اقدام به بستن و سانسور کلیه نظر دهندگانی کرد که در این صفحه به حضور ابراهیم نبوی در برنامه سمت نو اعتراض داشتند. ادمین صفحه بدون هیچ توضیحی به راحتی همه کامنت ها را حذف و کلیه کسانی که در این باب اعتراضی داشتند را حذف کرده است . 

 عملکرد ابراهیم نبوی در دفاع از جمهوری اسلامی و قتل عام های دهه 60 در این چندین ماه بسیار شبهه بر انگیز و مورد  اعتراض فعالان سیاسی بوده است. 

حال چرا تلوزیون من و تو در یک اقدام شبهه بر انگیز اقدام به خاموش کردن معترضان کرده است. به عنوان  یکی از مدافعان شبکه من و تو این اقدام برای من بسیار حیرت آور و نادرست بوده است . 

میتوانید به کامنتها قبل از حذف شدن از اینجا ببینید که نه کلمه توهین آمیزی بوده نه مشکل اخلاقی یا جنسی داشته است . صرفا یک اعتراض ساده بوده است. 

یاد آور میشوم گزارشهای دیگری به دست من رسیده که کسان دیگری که در مورد حضور شادی صدر نیز اعتراضی در این فیس بوک انجام داده بودند نیز کامنت آنها حذف شده بود . همچنین در بخش اتاق خبر نیز کامنتهای معترضین به حسن روحانی و اصلاح طلبان بعضا حذف شده بود . 


من به عنوان یک وبلاگ نویس که جریانات سیاسی را زیر نظر دارم از مدیریت شبکه من و تو تقاضا دارم  نسبت به تعویض اداره کننده فیس بوک من و تو و همچنین باز کردن ایدی دوستانی که بسته شده اند اقدام به عمل آورید زیرا رویه هم سویی با اصلاح طلبان به شدت در این اداره کننده به چشم میخورد. 


با سپاس 
مبارز نستوه 

پ ن : تصویر کامنتهای گذاشته شده در فیس بوک من و تو و اعتراض به نبوی : 

۱۳۹۲/۱۱/۰۲

اگر خمینی بود با جنبش سبز چه برخوردی می‌کرد؟

یک فرضیه را در ذهن خود مفروض بدارید:

خمینی زنده است، جنبش سبز بر پا شده است. برخورد خمینی با این جنبش چگونه است؟ این سوال از این رو مطرح کرده‌ام تا افرادی که دوران طلایی امام را آرزو دارند یک لحظه یک جای‌گزینی ساده انجام دهند و خمینی را جای‌گزین خامنه‌ای در جریان جنبش سبز کنند.
این سخن بدان معنی نیست که از جنایات و کشتاری که در زمان خامنه‌ای افتاده را نادیده بگیرم و چشم را مقابل جنایت‌هایش ببندیم، ولی دوست دارم ذهنیت شما را به یک جای‌گزینی ساده ببرم.
اصلاح‌طلبان و خط امامی‌ها برای رقابت با رقیب خود یعنی ولایت فقیه و خامنه‌ای همیشه مثال‌هایی از «امام»ی می‌آورند که امام خون بود. من معتقدم در بی‌رحمی و شقاوت خمینی، کسی نمی‌تواند کوچک‌ترین شکی کند. حتی نوع برخورد و فریب‌کاری‌هایش را هم اگر بدین موضوع اضافه کنیم، می‌بنیم این امامی که اصلاح‌طلبان مدام بدان آویزان می‌شوند هزاران برابر خون‌ریزتر از خامنه‌ای بود.
بیایید مقایسه‌ای کنیم در نوع بر خورد این دو درباره جنبش سبز؛ در موضوع جنبش کشتار و دستگیری‌ها و جنایت‌های زیادی انجام شد ولی یک لحظه متصور شوید که به‌جای خامنه‌ای، خمینی در مسند قدرت بود. تجربه تاریخی خمینی در کشتارهای سال ۵۷-۶۰ و ۶۷ که [هزاران نفر] در زندان‌ها فقط طی یک نامه خمینی اعدام شدند و جسدشان در خاوران پنهان شد نشان می‌دهد که نوع برخورد خامنه‌ای نسبت به خمینی بسیار متعادل‌تر بوده است.
در فریب‌کاری و گول زدن مخالفین: در سال ۵۷ که بسیاری با او بیعت کردند و بسیاری از آن‌ها را از دم تیغ گذراند نیز نشان دهنده فریب‌کاری خمینی بوده است.
باری، اگر خمینی بود تظاهرات جنبش سبز را به خاک و خون می‌کشید، آن‌هم نه این‌که ۱۰۰ کشته و ۲۰۰ کشته، شاید هزاران نفر کشته در کف خیابان برجای می‌گذاشت و شاید [بسیاری از] زندانیان سیاسی را به مانند سال ۶۷ از دم تیغ می‌گذراند.
حتی در مبحث آزادی اجتماعی بزرگان به یاد دارند که دست را رنگ می‌زدند و کراوات ملت را در این دوران طلایی می‌چیدند. پوشش بانوان هم که نهایتا مانتویی گشاد بود که بانوی محترم اندرونش گم می‌شد. حتی در این موضوع هم وضعیت خمینی بسیار سیاه‌تر بوده است.
حال این پرسش باقی است چرا اصلاح‌طلبان این‌قدر به این امام همام متوسل شده و سعی می‌کنند به او قداستی بدهند؟ اگر صحبت از جنایت و خون‌ریزی باشد، دست‌های خامنه‌ای به مراتب پاک‌تر از خمینی است و سعه صدر او نیز به مراتب بالاتر بوده است.

با سپاس از خودنویس برای انتشار مقاله : 
https://khodnevis.org/article/54768#.Ut9I-RDLbIU

اضافه شدن یک سیستم جدید به فیس بوک و فرصتی بزرگ برای ایرانیان برای رساندن صدای خود به گوش دنیا

با اضافه شدن سیستم ترندیگ که در فیس بوک بسیاری فعال شده و برای دیگران نیز فعال می شود یک فرصت استثنایی برای  همه ایرانیان فراهم آمده که صدای خود را به گوش جهانیان و مردم جهان برسانند و از نقض آشکار حقوق بشر و حق آزادی اجتماعی و سیاسی در ایران پرده برداری کنند.

این سیستم بدین صورت است که با در نظر گرفتن میزان استفاده از هشتگ ها و کلماتی که در روز درباره آن گفتگو میشود ، 10 موضوع را انتخاب و در سمت راست یا چپ فیس بوک به عنوان موضوعات داغ مطرح می کند.

این موضوع فرصت طلایی را پدید آورده که ایرانیان با استفاده از هشتگ #IranHumanRights به نقض آشکار حقوق بشر در ایران و همچنین نداشتن ازادی اجتماعی و سیاسی اعتراض کنند

کافی است نوشته های خود یا عکسهای خود در مورد نقض حقوق بشر با این برچسب انتشار دهید . اگر میزان استفاده از این هشتگ به سطح زیادی برسد در فیس بوک به عنوان یکی از موضوعات داغ مطرح میشود و جهان را تحت تاثیر قرار خواهد.


پس بیایید همه فارغ از هر گونه اختلاف سیاسی ، عقیدتی ، مذهبی شروع به انتشار نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی با این هشتگ کنیم تا رسیدن به آن نقطه که این موضوع به یکی از 10 موضوع داغ فیس بوک برسد.

توضیحی که ضرروی هست تا جایی که میتوانید متن ها را به زبان انگلیسی بنویسید و اگر به زبان انگلیسی تسلط ندارید از عکس بجای نوشته استفاده کنید . مثل عکس اعدامی ها و زندانی ها در جمهوری اسلامی


۱۳۹۲/۱۰/۲۵

آخرین پیام مهندس طبرزدی قبل از بازداشت : رسیدن به آزادی نیازمند هزینه است.

رسیدن به #آزادی نیازمند هزینه است. نباید از زندان و شکنجه و حتا #اعدام هراس داشت. 
آرمان بزرگ آزادی و دموکراسی سکولار،این امور را برای امثال من هموار می کند. من به استقبال سرنوشت می روم. می دانم که راه دیگری نیست.می دانم که در آستانه ی رهایی بزرگ قرار گرفته ایم. دست یکدیگر را بفشاریم و خود را در این جنبش بزرگ سهیم بدانیم.


۱۳۹۲/۱۰/۱۸

وزارت اطلاعات دولت حسن روحانی و لجن پراکنی علیه محمد نوری زاد

سایت صلح نیوز وابسته به وزارت اطلاعات حسن روحانی طی لجن پراکنی جدید علیه محمد نوری زاد مدعی شده است که وی به دختر خود تجاوز کرده است. 

وزارت اطلاعات دولت تدبیر و امید و یا به عبارتی#دولت_راستگویان در پرونده سازی و خبر سازی و ترور مخالفین به صورت غیر مستقیم دست همه جنایت کاران و فاسدان و بی اخلاقان را پشت بسته است. ولی چه خوب شد که این دولت سریعا چهره خود را نشان داد .حرکتی که علیه نوری زاد انجام شد حرکت علیه یک شخص نبود حرکت علیه شرافت و انسانیت بود و نشان دهنده ذهن بیمار دخمه نشینان وزارت اطلاعات حسن روحانی که برای کوبیدن کسی که حق میگوید سریعا به سلاح جنسی مسلح شده تا جلو شخصی را بگیرند که پرده از جنایات و قصاوات رژیم جمهوری اسلامی در این 35 سال برداشته است. ولی همانگونه که قبلا گفتم و خواهم گفت نوری زاد امتحانش را با تحریم انتصابات رژیم پس داده و اکنون حمایت از محمد نوری زاد بر همه میهن پرستان به ویژه هواداران پادشاهی واجب است. زیرا ایشان با به تصویر کشیدن صدای مظلومان میهن پرستی خود را اثبات کرده است .

در لینک زیر در صفحه شخصی محمد نوری زاد میبینیم که اکثر افراد سیاسی و غیر سیاسی با ایشان همدردی و ابراز پشتیبانی کرده اند. بر همگان به ویژه شاهزاده رضا پهلوی واجب است تا با حمایت از محمد نوری زاد باعث قوت قلب در ادامه راه و به تصویر کشیدن صدای مظلومان داشته باشد. 

۱۳۹۲/۱۰/۱۷

همسر و مادر پیمانی عارفی را به کشتن دادند و خودش را مجددا به زندان فرستاند

حکومت جهل و جنون جمهوری اسلامی ، بعد از به کشتن دادن همسر و مادر پیمان عارفی و بعد از مرخصی یک هفته ای که به او داده شده بود تا از زندان برای مراسم به خانه برود بازهم او را  به زندان بازگردانید تا ادامه 15 سال محکومیت خود را بگذراند.

دوستان پیمان به من اطلاع داده اند که شرایط روحی پیمان عارفی بسیار خراب است و با این شرایط به زندان  مجسد سلیمان منتقل شده است  و در زندان امکان دست دادن حمله قلبی یا خودکشی به علت شرایط بد روحی وجود دارد.

جمهوری اسلامی به ویژه شخص سید علی خامنه ای و در ثانی حسن روحانی مسئول جان پیمان عارفی هستند و هر گونه اتفاقی برای این زندانی افتاد باید پاسخگو باشند .

تا آزادی کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی از پا نخواهیم نشست .

۱۳۹۲/۱۰/۱۱

اپوزسیون ایران مستلزم رهبری کاریزماتیک ، کار شورایی برای ایرانی جوابگو نیست



به تاریخ نگاهی بیاندازید . از کوروش بزرگ تا بابک خرمدین و یعقوب لیث و نادر شاه افشار و آقا محمد خان قاجار و رضا شاه بزرگ هر یک رهبران خودساخته ای بودند که به علت داشتن شجاعت و کاریزماتیک توانستند در مقاطعی از تاریخ رهبریت را در کشور به دست گیرند و در مقاطعی سبب نجات ایران شوند.

در مدل های خارجی نیز میتوان به گاندی ، نرسون ماندلا و امثالهم اشاره کرد که آنها نیر خود ساخته بودند. یکی از لقلقه های زبان که در میان ایرانیان توسط اصلاح طلبان رواج یافته است این هست که : بله رهبری را باید مردم بسازند و تا مردم نخواهند کسی رهبر نمیشود. این سخن صد در صد مهمل و اشتباه هست چونکه پروسه رهبر شدن یک شخص نتیجه شجاعت  و شهامت و مقداری داشتن کاریزمای شخصی است.

اما این مشکل سالهاست در اپوزسیون باقی است . به ساختارهای شورایی و حزبی و گروهی در اپوزسیون نگاه کنید. به آیین نامه هایشان نگاه کنید. اکثرا دموکراتیک و زیبا نوشته شده ولی در عمل همه این گروهها و حزب ها به یک نفر و نهایت یک چند نفر کوچک ختم میشود . گردش قدرت در هیچ کدام از احزاب و گروههای و سازمان های سیاسی ایران وجود ندارد و تنها با مرگ رئیس حزب امکان دارد یک چرخش قدرت مختصر در آن گروه ها به وجود آید البته اگر آن گروه آنقدر عمر کند و در همان سال و ماه اول از هم نپاشد.

خب حالا طبق نمودار به بررسی میپردازیم  که یک روند  اپوزسیون سازی صحیح برای ایرانی ها چگونه است :











در هر یک از این سه فاز رهبر میتواند از افراد خبره هم کمک بگیرد یا خود این کارها را انجام دهد .
حال نمونه اپوزسیون سازی ایرانی لاقل در این 35 سال را میبینیم .












.








مدل اتحاد به سبک ایرانی سالهاست که ضعف اپوزسیون محسوب میشود. چون با رخنه عوامل جمهوری اسلامی ، نظر دادن همه هر چند سواد و صاحب نظر نباشند ، قهر کردن ها و دشمنی های شخصی و گروهی همه باعث شده که افراد تحت کار گروهی نتوانند در این راه موفق باشند و اصولا ما هیچ سابقه تاریخی هم در انجام یک کار گروهی دموکراتیک نداشته ایم و همیشه نیاز داشته ایم بزرگی پیدا شود و ما پشت سر او حرکت کنیم.

اما خود مقوله رهبریت هم میتواند اما و اگر های بسیار داشته باشد . یکی اینکه رهبر باید بسیار کاریزماتیک باشد که نیاز نباشه برای جمع کردن افراد وقت و انرژی بگذارد و با اشارتی لاقل چند هزار نفر او را در راهش همراهی کنند. دوم اینکه رهبریت باید شجاعت بسیار داشته باشد. اگر رهبری کاریزماتیک باشد ولی فاقد عنصر شجاعت و قدم گذاشتن در راه سخت و تلاش های شبانه روزی باشد این نیز ضعف محسوب شده و کل پروژه را به شکست می انجامد.

نتیجه کلی این هست که اگر رهبری با دو مقوله بالا در اپوزسیون پیدا شود و حرکت مبارزاتی را به دست بگیرد ، ظرف مدت کوتاهی این حرکت  به نتیجه خواهد نشست اما اگر روش های شکست خورده سابق در اپوزسیون انجام شود هیچ نتیجه ای از این مبارزه حاصل نخواهد شد.


پدر، می دانم که به کجا رفته ای/نادر ایرانی

  نوشته ای از نادر ایرانی برای درگذشت پدر جناب مهدی میرقادری  پدر ! می دانم به کجا رفته ای .. می دانم چه کسی تو را با خود برده است .. اما چه...